خبرها و دیدگاهها در مسیر سرنگونی فاشیسم دینی

انفجار مهيب ديروز در بيروت، چرا، چگونه و از جانب كيست؟

احمد مجد(پنجم اوت2020/ پانزدهم مرداد1399)


مي گويند اتصالي برق باعث آتش سوزي در انبار ترقه (مواد آتش بازي) و سپس سرايت آن به يك انبار نيترات آمونيوم بوده.

يا مي گويند: اسراييل به انبار مهمات حزب الله در بندرگاه حمله هوايي كرده!!

بيش از همه رسانه عرب زبان العالم، ريزه كاري هاي بيشتري از تصادفي بودن اين رويداد را مي گستراند. اما چه كسي نمي داند كه العالم شبكه عربي زبان ديكتاتوري تروريستي_مذهبي حاكم بر ايران است؟

در وراي همه اينها، مقامهاي لبناني در اولين رويكردشان به اين موضوع، احتمال هرگونه تصادف يا سهل انگاري بودن اين رويداد (انفجاري عظيم كه گفته مي شود در تاريخ لبنان بي سابقه و حتي در دوران جنگ داخلي لبنان همتا نداشته) را رد كرده اند و شوراي دفاعي لبنان را براي چاره انديشي فراخوانده اند.

مقام اصلي شهر بيروت (به زبان فارسي شهردار يا فرماندار) خواستار اعلام بيروت به عنوان منطقه حادثه يا فاجعه ديده شده است.

آيا در كشوري مثل لبنان كه بيش از يك سال است در يك بحران خفه كننده اقتصادي و سياسي فرورفته و جايي كه حزب الله (با سرشت و سابقه تروريستي ويژه اش-وابستگي به رژيم ايران) در آن دست بالاي سياسي را دارد چنين فرض هايي پذيرفتني است؟

از آن جا كه در هر امري بايد به سرچشمه سياسي آن پرداخت. پرسشهاي مقدر چنين اند كه اين انفجار مهيب:

چرا در اين زمان رخ داده؟ چه طرفي در لبنان از آن سود مي برد؟ كدام طرف سياسي است كه مي تواند و بايد به چنين عملي دست بزند؟

فشرده آن كه نخستين طرفي كه انگشت اتهام بيش از هر كس به سوي او نشانه مي رود، رژيم حاكم بر ايران و نيروي نيابتي آن حزب الله لبنان است.

مشكل اصلي در درون كشور و درون رژيم چيست؟

بيش از هر چيز اين رژيم از شورش هاي مردمي و خيزشهاي فرودستان در هراس است. فقر و گرسنگي و در كنار آن ابعاد كشتار ويروس كرونا، هر روز مر دم بيشتري را رودر روي رژيم قرار مي دهد و از درون رژيم نيروهاي بيشتري را دچار ريزش و نوميدي مي كند(گو اين كه اين رژيم بنا به سرشت ضدمردمي و ضدانساني اش براي كشتار كرونا هم كيسه دوخته و استفاده دوگانه يي از آن مي كند: هم مردم بيشتري را درگير مي كند و هم با مخفي كردن آمار واقعي ناكار آمدي خود را پنهان مي كند يا تخفيف مي دهد)

مانورهاي رژيم در عرصه داخلي براي ترساندن مردم طراحي مي شوند و احكام اعدام هر روز بيشتري با پرونده سازي هاي دروغين در مورد شورشگران آبان98 گواه تداوم اين مانور رژيم است. هر چند دست كم يكي از اين پرونده ها (حكم اعدام 5نفر در داداگاه اصفهان) در اثر اعتراضهاي مردمي در شبكه اجتماعي جلو رژيم را از اجراي آن گرفته، اما جلادان و دژخيمان هر لحظه در كمين فرصتي براي اجراي آن هستند.

احكام زندان هاي دراز مدت براي ساده ترين اتهام ها هم گرم است و از اين راه است كه مي خواهد مردم را بترساند تا دست به شورش و خيزش نزنند.

اما خيزش اعتصابي كارگران هفت تپه به زودي دوماهه مي شود و نفتگران و كاركنان پالايشگاههاي جنوب و غرب و اصفهان نيز به آنها پيوسته اند. آتش زير خاكستر خيزش و شورش را ديگر نه مخالفان رژيم بلكه بيش از آنها مقام ها و رسانه هاي رژيم حس مي كنند كه در زير پوست هر شهر و روستا به سوي انفجارهاي عظيم اجتماعي مي رود.

مانوري كه رژيم در هفته گذشته به آن دست زد، اعلام دستگيري فردي به نام جمشيد شارمهد بود كه در زمره مخالفان به اصطلاح سلطنت طلب رژيم بوده و فعاليت رسانه يي(شبكه اجتماعي) داشته و پرونده سازي هاي دروغيني هم عليه او به كار بستند ولي وزارت اطلاعات رژيم از سر ترس، خبر سپاه پاسداران درباره ربودن شارمهد در تاجيكستان را تكذيب كرد و گفت او به داخل ايران بازگشته بوده و در ايران دستگير شده است(وصل كردن او به انفجار يك حسينيه در شيراز كه تا كنون دو بار و هر بار دو نفر را به اتهام آن انفجار اعدام كرده اند).

شارمهد و پرونده و پيشينه او هر چه باشد، اعم از اين كه بسياري سلطنت طلبان او را مأمور ارسالي خود رژيم به خارج كشور مي دانند، كه حالا براي اين مأموريت فراخوانده شده يا اين كه در دبي يا هر جاي ديگري ربوده شده باشد، هدف رژيم از شيوه اعلان دستگيري وي، قدرت نمايي براي جلوگيري از ريزش هاي دروني نيروهاي خود و به ويژه عناصر امنيتي و اطلاعاتي و دستگاههاي سركوبگرش بوده است.

ميدان مانورهاي سركوبگرانه و قدرت نمايي هاي پوشالي در داخل كشور بسيار محدود شده است. اين رژيم، حتي يك روز و يك ساعت از سركوبگري و ارعاب نمي تواند دست بردارد و توقف كشتار و سركوب، به آن مي ماند كه گلوي خودش را فشار دهد.

جايي رژيم نقش خود را تكذيب مي كند كه در وضعيت بين المللي گرفتار آمده توان پرداخت بهاي جنايت هايش را ندارد. انفجار بيروت (هر چه هم رژيم و حزب الله تحت امرش، تسليت بگويند يا قسم و آيه بخورند) از اين قاعده جدا نيست. دم خروس تروريسم رژيم و حزب الله و نقش آنها در اين نكته ساده نهفته است كه چرا حزب الله در لبنان به حال آماده باش در آمده است؟(اگر ريگي به كفش خود ندارد...) و چرا وليد جنبلاط ديشب يادآوري كرد كه چندي پيش حسن نصرالله اشاره آشكاري به چنين انفجاري كرده بود؟

هدف و سود سياسي منطقه يي و بين المللي اين انفجار براي رژيم؟

قبل از هر چيز اين انفجار عظيم و مهيب در آستانه يك رويداد مهم قضايي بين المللي عليه حزب الله (و طبعا رژيم) رخ داد. جمعه (پس فردا) دادگاه بين المللي (سازمان ملل متحد) درباره عاملان انفجار سال 2005 و قتل رفيق حريري، نخست وزير لبنان، حكم مي دهد.

حكمي درباره چهار نفر از وابستگان به رژيم (اعضاي ارشد حزب الله) به عنوان عاملان آن كشتار كه يك بار از دولتٍ سرِ اوباما و سياست او در نزديكي و همكاري با رژيم در حدود ده سال پيش متوقف شد تا معامله اتمي با رژيم جوش بخورد.

از سوي ديگر برخي كشورهاي اروپايي و محافل سياسي آن در پي ليست گذاري تروريستي و تحريم حزب الله لبنان هستند.

بحران اقتصادي و سياسي لبنان به جايي رسيده كه در يك سال گذشته مردم لبنان عليه حزب الله، كه زماني به خاطرِ به اصطلاح مقاومت در برابر اسراييل محبوب مي نمود، برشوريده اند(بيش از هر چيز به دليل وابستگي اش به رژيم ايران) زيرا فساد مالي و اداري كه ره آورد رژيم از راه تحميل سهم حزب الله در ساختار سياسي لبنان، برايشان آشكار شده است.

چندي پيش شمخاني، دبير شوراي عالي امنيت رژيم به صراحت گفت كه تصميم گيري كلان جمهوري اسلامي بر آن است كه ديگر به حضور نيروها يا به قول خودشان «مستشاري» آنها در سوريه نيازي نيست و قرار است اندك اندك پا پس بكشند.

اين حرف اعم از اين كه فريب باشد يا بيان يك اجبار سياسي_استراتژيك، گوياي موقعيت رژيم در منطقه به ويژه پس از مرگ قاسم سليماني است (هنوز ابعاد اهميت و نقش اين فرد در سياست خارجي و صدور تروريسم رژيم ناشناخته مانده ولي در درون رژيم، بسياري جاها عكس دوگانه خميني و خامنه اي يك چهره سوم -قاسم سليماني- هم پيدا كرده كه تركيب نمادين اين نظام است).

سخنان خامنه اي خطاب به نخست وزير جديد عراق در سفرش به تهران كه تلويحا بر نقش او در لودادن حضور قاسم سليماني انگشت مي گذاشت و همين روزهاي اخير، فراخوان كاظمي به انتخابات زودهنگام همه گواهان بيشتري بر وضعيت منطقه يي رژيم عرضه مي كنند.

بنابر اين هدف و فايده و نقشي كه اين انفجار مي تواند از نظر سياسي براي رژيم داشته باشد، گستراندن شعار «النصر بالرعب» است. تا از اين راه دوران طلايي امام خميني در باجگيري هاي تروريستي از دولتهاي غربي را زنده كنند.

ساختار سرمايه داري حاكم بر ايران، بدون ارتزاق از سرمايه داري جهاني نمي تواند زنده بماند. تاكتيك و تكنيك اين ارتزاق هميشه مسأله ثانوي است. آن سرمايه داري جهاني هم هرگز در بند اين نيست كه مردان ايران از فقر و گرسنگي و كرونا جان مي دهند يا نه؟ يا زنان ايران چادر بپوشند يا بيكيني؟!

وقتي رژيم نمي تواند وارد هيچ يك از روالها و قانونها و قواعد بازي سياسي بين المللي شود. به اين دليل ساده كه در همه آنها، ناتوان، بازنده و سرافكنده است، روي آوردنش به ترور، يك منطق ساده و روشن و بسيار قابل فهم سياسي دارد:

-  با انفجار بيروت دنيا را تهديد مي كند كه لبنان را دوباره به كام جنگ داخلي خواهم كشاند.

- اروپا را تهديد مي كند كه اگر حزب الله را در ليست تروريستي و قواعد تحريم بگذاريد، نتيجه از اين نوع است كه مي بينيد.

- عقب نشيني مخاطبان، به هر اندازه باشد، زمين و زمان را براي بقاي سياستها و اقدامهاي تروريستي رژيم بيشتر فراهم مي كند.

بسياري پرسش ها با مضمون و محتواي تكنيكي و تاكتيكي و خبري و... هنوز روشن نشده، ولي نظر به سرچشمه سياسي هر موضوعي، پرسش اصلي مقدر اين است كه:

آيا اين انفجار مهيب و بي سابقه و عظيم در تاريخ لبنان مي تواند جز رژيم و حزب الله كار طرف ديگري باشد؟

و پرسش مقدر بعدي اين كه:

آيا قرار است باز هم از رژيم و هارت و پورت هاي تروريستي اش بترسند؟

آيا اين كار رژيم و حزب الله پاسخ درخور سياسي و قانوني نمي طلبد؟

آنها كه بايد و مي توانند پاسخ دهند، اگر در اين پاسخ تعلل كنند، براي هميشه شريك جنايتهاي تروريستي گذشته و حال و آينده اين رژيم نخواهند بود؟

اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

حمله گارد ضدشورش به کارگران آذرآب اراک با باتوم و گاز اشک‌آور

حمله گارد ضدشورش به کارگران آذرآب اراک با باتوم و گاز اشک‌آور
دوازدهمین روز تجمع و اعتراض کارگران آذرآب اراک به خشونت کشیده شد. بدنبال تجمع و اعتراض کارگران آذرآب اراک در روز یکشنبه ۲۸ مهرماه ۹۸ ماموران نیروی انتظامی به همراه نیروهای ضدشورش از ساعت ۳ بعدازظهر امروز یکشنبه28مهرماه به کارگرانی که تجمع کرده بودند حمله ور شدند.
آنها برای پراکنده کردن کارگران با شلیک گاز اشک آور به کارگران حمله کردند.
گارد ضد شورش با باتوم شماری از کارگران را مجروح و مصدوم کردند. نیروهای امنیتی شیشه‌های ساختمان کارخانه و خودروهایی که در محل کارخانه پارک شده بود، را نیز خرد کردند.
این کارگران صبح امروز یکشنبه در دوازدهمین روز اعتراضات خود ریل راه‌آهن شمال به جنوب را مسدود کردند. خواسته کارگران خلع ید از سهامداران فعلی آذرآب و لغو خصوصی‌سازی این کارخانه می‌باشد.
پیش از این نیز روز یکشنبه ۱۴ مهرماه کارگران آذرآب و هپکو جاده ورودی اراک را مسدود کردند. آنها در اعتراض به نحوه واگذاری و فروش این شرکت، دست به تجمع زده و اقدام به بستن میدان ورودی شهر در کیلومتر ۱۲ جاده اراک – تهران کردند.
روز دوشنبه ۱۵ مهرماه نیز کارگران کارخانه آذرآب در اراک در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق معوقه شان و تعیین تکلیف نشدن سهامدار، دست به تجمع زدند.
تجمع کارگران با حمله گارد ضدشورش همراه با شلیک گاز اشک آور مواجه شد.
نیروهای گارد ضدشورش به پارکینگ کارخانه آذرآب نفوذ کرده و از ورود پرسنل به شرکت جلوگیری کردند.

دیگر صفحات

دنبال کننده ها